درجنب نهرعلقمه عباس غوغا میکند
درجنب نهرعلقمه عباس غوغا میکند
مردی وشورومهررا با عشق معنا میکند
====================================
شیرهژبر کربلا عباس طوفان می کند
جان رازشوق روی یارتقدیم جانان میکند
بااقتدارواحترام اجرای فرمان میکند
باعشق درراه خدا آیینه خندان میکند
خود را بسان شمع و گل مجنون لیلا می کند
====================================
تیشه زند برریشه ظلم و ستم بنیادها
پیکارباجغد ستم شمشیربر صیادها
ایثاررا معنا کند جلوه دهد در یادها
لبیک یاری میدهدهم ناله با فریادها
فرزند حیدر محشری مانند کبری می کند
====================================
باید نهال عشق رادرکوی اوسیراب کرد
چشم خمارومست رابرروی ماهش خواب کرد
بایدکه مشک چشم رابااشک اوپرآب کرد
بایدزعطریاس اومشک وختن راناب کرد
چشمان اهل خیمه هابا مهر دریا می کند
====================================
برگرد شمع فاطمه پر می زند پروانه وار
از تشنگی کودکان گردیده هردم بی قرار
بر زینب شوریده حال دارد دو چشمی اشکبار
نیک از گل ایثار او گوید حکایت بی شمار
روشن چراغ عشق را از بهر فردا می کند