سقایی کن عمو ابالفضل
سقایی کن عمو ابالفضل
آقایی کن عمو ابالفضل مولایی کن عمو ابالفضل
-------------------------------------------------------------------------
از تشنگی حلاکیم عمو افتاده روی خاکیم عمو
ترسم زتیغ وتیر دشمن ازغصه سینه چاکیم عمو
عمو دلم گرفته از غم ابر دو دیده می بارد نم
ما کودکان چه جرمی داریم لب تشنه ایم وغرق ماتم
------------------------------------------------------------------------
عمو ز تشنگی نالانیم گاهی خموش وگه گریانیم
گاهی به عمه رو می آریم در انتظار تو می مانیم
مشکت بود عمو جان خالی سقایی و زغم می نالی
همچون کبوتری دلخسته خونین پر و شکسته بالی
------------------------------------------------------------------------
بگذار عمو تو مشکت بر دوش کز ناله مرغ دل شد مدهوش
آید نوای اصغر در گوش شمع امید ما شد خاموش
عمو به خیمه ها آبی نیست برچشم کودکان خوابی نیست
باید زجان گذشت ای عمو دیگر به جسم ما تابی نیست
------------------------------------------------------------------------
عموازاین خزان می میریم زین جور بی امان می میریم
عمو بگو گناه ما چیست لب تشنه بی گمان می میریم
عمو دوباره سقایی کن لطفی نما و آقایی کن
از حال مرغ دل گوید نیک بر خیز عمو تو مولایی کن