شمریان پروانه ها را سوختند
شمریان پروانه ها را سوختند
باغ گل های خدا را سوختند
سرزمین نینوا را سوختند
خیمه آل عبا را سوختند
--------------------------------------------------------------
سوختند گل واژه زیبای عشق نازنین دردانه رعنای عشق
سوختند بال کبوتر های باغ بر دل غم دیده بنهادند داغ
سوختند دلهای پرازسوزودرد سینه بی کینه مردان مرد
--------------------------------------------------------------
از جفا آتش به باغ گل زدند تازیان بر لاله و بلبل زدند
شعله بر دامان نیلوفر زدند تیر کین بر حنجر اصغر زدند
از جفا گهواره اش را سوختند شعله غم در جگر افروختند
--------------------------------------------------------------
سوختند نخل پر از احساس را خیمه سقای دین عباس را
لاله را با اشک و ناله می زدند تازیان بهر سه ساله می زدند
خاک غم بر دیدگان گل نشست از جفای دون دل زینب شکست
--------------------------------------------------------------
روی نعش گل عداوت تاختند محشر کبری به پا انداختند
می رود سرها به روی نیزه ها راس هفتاد و دو خورشید خدا
خیمه اصحاب را آتش زدند جلوه مهتاب را آنش زدند
--------------------------------------------------------------
سوختند آیینه احساس را پرچم سالار دین عباس را
دیدگان پر ز اشک و آه سوخت درمیان دود و آتش ماه سوخت
آفتاب خیمه ها خاموش شد نیک بر گو کودکی مدهوش شد